جدول جو
جدول جو

معنی ارزان فروش - جستجوی لغت در جدول جو

ارزان فروش
کسی که چیزی را به بهای ارزان می فروشد
تصویری از ارزان فروش
تصویر ارزان فروش
فرهنگ فارسی عمید
ارزان فروش(چَ)
که ارزان فروشد. فروشنده بقیمت مناسب. سهل البیع:
به بازارگان گفت چندین مکوش
به افزونی ای مرد ارزان فروش.
فردوسی.
ولیکن تو بستان که صاحب خرد
از ارزان فروشان برغبت خرد.
(بوستان) ، آب صافی. (شمس اللغات) و غلط است
لغت نامه دهخدا
ارزان فروش
کسی که ارزان فروشد
تصویری از ارزان فروش
تصویر ارزان فروش
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گران فروش
تصویر گران فروش
کسی که کالایی را به بهایی گران تر از ارزش واقعی خود بفروشد
فرهنگ فارسی عمید
(اَ)
فروشندۀ اشنان. حرضی ّ. (منتهی الارب). اشنانی. رجوع به اشنانی و حرضی ّ شود
لغت نامه دهخدا
(لَ دَ / دِ)
گرانفروش. (یادداشت دهخدا) :
به بازارگان گفت چندین مکوش
به افزونی ای مرد افزون فروش.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(تیزْ)
آنکه متاع خویش را به قیمت گران فروشد. مقابل ارزان فروش. دندان گرد در تداول عامه. گران گاز. رجوع به گران گاز شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از گران فروش
تصویر گران فروش
کسی که کالای خود را ببهای گران فروشد مقابل ارزان فروش
فرهنگ لغت هوشیار